
نمایش شبانه یکی از کمهوشترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران، مملو از دروغ و دغل و تناقضگویی بود.
به گزارش صبح فوتبالی :
رسول بهروش دبیر گروه ورزش روزنامه دنیای اقتصاد در یادداشتی درباره علیرضا بیرانوند نوشت: نمایش شبانه یکی از کمهوشترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران، مملو از تناقضگویی بود. آش در هم جوشی که علیرضا بیرانوند پیش روی مخاطبانش گذاشت، ثمری جز سرگیجه و دلپیچه نداشت؛ مرد فراموشکاری که ده بار به اصرار گفت در بند پول نیست، اما در نهایت اعتراف کرد به خاطر رقم پایین قراردادش از پرسپولیس رفته. کسی که تا میتوانست هوادار متمول را دوشید و حتی سند واریز یک میلیون تومانی از جانب او به حسابش منتشر شده، اما حالا که مرکبش از پل گذشته، طرف را مریض و دیوانه میخواند. اعجوبهای که یکتنه گند زد به حیثیت نظام آموزش عالی در ایران؛ آقای دکتری که حتی اسم دقیق رشته تحصیلیاش را بلد نیست و برادرزن را از اقوام پدری میداند!
با این همه اما، شاید زجرآورترین بخش مصاحبه بیرانوند جای دیگری بود؛ آنجا که او در نهایت فرصتطلبی، از وضعیت اخیر امید عالیشاه سوءاستفاده کرد و خودش را با کاپیتان پرسپولیس جمع بست: «عالیشاه هم شرایط من را دارد. ما توان مبارزه با مافیا را نداشتیم و مجبورمان کردند برویم.» با حواشی مخرب پرسپولیس کاری نداریم، اما به جرات میتوان گفت یک تار موی عالیشاه در تن بیرانوند نیست. گلر کاسبکار خانه به دوش، رکورددار استفاده از اول شخص مفرد است؛ من زحمت کشیدم، من پرسپولیس را قهرمان کردم، من برای تیم جام آوردم، من اینطوریام، من آنطوریام. هی من، من، من... کی و کجا اما کسی دیده که امید عالیشاه یک مصاحبه این شکلی انجام داده باشد؟ هر وقت نوبتش شد، بازی کرد و زحمت کشید و هر زمان خطش زدند، بیرون نشست و سکوت کرد. نه آقای بیرانوند؛ امید عالیشاه هیچوقت سر مردم منت نگذاشت، با انگیزه بالا بردن قیمت سراغ مذاکره با رقیب سنتی نرفت و برای باجگیری، دستش را گچ نگرفت. هیس نشان دادن به تماشاگر؟ نه، دست او همیشه جلوی هوادار بالا بود و امروز هم اگر مردم برای نگه داشتن کاپیتانشان سنگ تمام گذاشتند، به خاطر همین چیزهاست. شما کار پاکان را قیاس از خود مگیر.
ذات خفیف، به زور غنی نمیشود. همانطور که آن مدرک مضحک دکترا بیرانوند را باسواد نکرد، بعید است این حساب بانکی پر و پیمان هم او را ثروتمند کند. جای خالی «اصالت» با این چیزها پر نمیشود. همه دنیا را هم به تو بدهند، باز فقرت از صد فرسخی پیداست. افسوس!
منبع:برترین ها