
در هفتهای که گذشت، لیورپول صدرنشینی خود را تحکیم کرد و منچستریونایتد با شکستی سخت مقابل رقیب همشهری همچنان تیمی ناامیدکننده است.
در هفتهای که گذشت، لیورپول صدرنشینی خود را تحکیم کرد و منچستریونایتد با شکستی سخت مقابل رقیب همشهری همچنان تیمی ناامیدکننده است.
به گزارش صبح فوتبالی :
طرفداری | در آستانهی شروع مسابقات هفتهی پنجم لیگ برتر انگلیس، مروری داریم روی تمام مسابقات هفتهی چهارم و اتفاقات مربوط به آن.
آرسنال 3-0 ناتینگهام فارست؛ بازگشت به مسیر پیروزی
آرسنال به این پیروزی نیاز داشت. بعد از شکست مقابل رقیب قهرمانی خود، لیورپول، در بازی خارج از خانه و انتقادات فراوان، آنها نیاز داشتند با کسب یک نتیجه قاطع نشان دهند از مدعیان جدی قهرمانی هستند و آنها دقیقاً همین کار را کردند.
اگرچه ناتینگهام فارست سرمربی خود را ناباورانه عوض کرد، اما همچنان تیمی است که میتواند هر تیمی را در لیگ برتر به دردسر بیندازد. اما در این دیدار آرسنال کاری کرد که آنها حتی پایینتر از حد متوسط به نظر برسند.
«زو بیسو بیسو، زو بیسو بیسو» این آهنگ اصلی این بازی بود. بعد از نمایش مارتین زوبیمندی، ذهنم ناخودآگاه درگیر این آهنگ شد. مطمئن نیستم کسی توقع داشت بازیکن اسپانیایی دو بار گل بزند یا نه
نمایش او فقط به گلها خلاصه نشد، او خط میانی را برای آرسنال به گردش درآورد با پاسهای بلند و کوتاه و دوندگیهایش. نمایشی همهجانبه و درخشان داشت.
آرسنال به آسانی از سد ناتینگهام فارست گذشت تا برای مدتی کوتاه به صدر جدول لیگ برتر بازگردد. نکته این بود که مردان میکل آرتتا برای ۳ امتیاز نیازی به تلاشی مضاعف نداشتند و به راحتی به پیروزی دست یافتند.
این نشانهی خوبی برای فصل در پیشرو است.
توپچیها و هوادارانشان با آغوش باز از آنژ پوستکوعلو استقبال کردند! سرمربی سابق اسپرز و سرمربی جدید ناتینگهام فارست تاکنون موفق نشده بود آرسنال را شکست دهد و این بار هم شانسی نداشت.
هواداران آرسنال شعار میدادند: «ناراحت نباش پوستکوعو»، «تو فردا اخراج میشی» و «این همون تاتنهامه؟!»
پوستکوعلو قطعاً روزهای بهتری را خواهد دید. مسلماً مدتی طول میکشد تا بازیکنان به سبک بازی او عادت کنند.
هواداران توپچیها از نمایش هجومی و زیبای نونی مادوئکه و ابرچی ازه هم حسابی لذت بردند. تا پایان بازی، آرسنال سومین کلینشیتش در چهار بازی اخیر را هم به ثبت رساند که قدرت خط دفاعی تیم زیر نظر داوید رایا را نشان داد.
آرسنال حملات زیادی داشت، با این حال ضربهی سنگینی با مصدومیت اودگارد خورد. بار دیگر به نظر میرسد همه چیز برای آرتتا در این فصل آماده باشد؛ آیا او بالاخره میتواند قهرمانی را به شمال لندن بیاورد؟
تاتنهام 3-0 وستهم؛ چکشها درهمکوبیده شدند
شنبهشب فوقالعادهای برای تاتنهام بود. آنها همشهری خود را در خانهشان شکست دادند و به رتبهی دوم جدول صعود کردند.
دوران حضور توماس فرانک تا اینجا واقعاً خوب پیش میرود، اینطور فکر نمیکنید؟ نیمهی اول آنچنان جذاب نبود، اما در نیمهی دوم بازی کاملاً تغییر کرد.
پاپه سار گل اول را زد، سپس توماس سوچک به خاطر تکل وحشتناک روی پالینیا اخراج شد و بعد سیل گل به راه افتاد. لوکاس بریوال اولین گل را در لیگ برتر برای اسپرز به ثمر رساند، سپس میکی فندِفن بازی عالی خود را با یک گل کامل کرد.
در آن سو فشار روی پاتر بیشتر شد؛ او چقدر دوام خواهد آورد؟ براساس این عملکرد و ۴ بازی اول فصل، شانس چندان زیادی ندارد. به محض اینکه وستهم گل خورد، روحیهشان را باختند و از آن لحظه تاتنهام هر کاری که خواست انجام داد.
به نظر میرسد بازیکنان در سیستم پاتر کاملاً سردرگماند. اگر پاتر اوضاع را به سرعت روبهراه نکند، فکر نمیکنم مدت زیادی دوام بیاورد، چون وضعیت واقعاً در شرق لندن ناامیدکننده است. وستهم به قدری بد به چشم میآید که حتی تعجبآور است سه امتیاز در حساب خود دارند.
سه شکست وستهم در این فصل لیگ برتر همگی با اختلاف سه گل یا بیشتر بوده (۰-۳ مقابل ساندرلند، ۱-۵ مقابل چلسی و ۰-۳ مقابل تاتنهام).
هفتهی چهارم سریعترین زمانی است که تیمی سه باخت با اختلاف سه گل یا بیشتر در یک فصل از این رقابتها را تجربه میکند.
جالب است توماس فرانک با استفاده از ضربات ایستگاهی میخواهد آرسنال را به چالش بکشد و به پادشاه ضربات ایستگاهی لیگ برتر تبدیل شود. کرنرها، ضربات آزاد و پرتابهای بلند همگی مختص دوران کاری فرانک در برنتفورد بودند و در نمایشهای تاتنهام هم نقش پررنگی بازی میکنند.
هنوز مشخص نیست آیا فرانک میتواند تیمی بسازد که قادر باشد مقابل تیمهایی که دفاع بستهتری دارند موقعیت خلق کند و به پیروزیهای خود ادامه دهد یا نه، ولی تا اینجای کار اسپرز بهطور محسوسی ثبات بیشتری پیدا کرده است.
فولام 1-0 لیدزیونایتد؛ درخشش کوین برزیلی
درخشش کوتاه و تأثیرگذار خرید جدید فولام، کوین، الهامبخش نخستین پیروزی این تیم در این فصل لیگ برتر شد؛ جایی که گلبهخودی گابریل گودموندسن در دقیقهی ۹۴ سه امتیاز را مقابل لیدز قطعی کرد.
مارکو سیلوا، سرمربی فولام، خرید ۳۴.۶ میلیون پوندی روز آخر نقلوانتقالات را تا چهارده دقیقه به پایان بازی روی نیمکت نگه داشت، اما کوین بلافاصله پس از ورودش دو موقعیت خلق کرد، هرچند به نظر میرسید سهم فولام فقط یک امتیاز باشد.
تا اینکه شوت راه دور اواخر بازی این بازیکن برزیلی را کارل دارلو دفع کرد و گودموندسن توپ را روی کرنر برگشتی به اشتباه با سر وارد دروازهی خودی کرد.
بورنموث 2-1 برایتون؛ آنتوان سمنیو تعیینکننده بود
بورنموث با نمایشی قدرتمند، رقیب ساحلی خود را شکست داد و رکورد پیروزیهای پیاپیاش را به سه بازی رساند.
شاگردان آندونی ایرائولا بازی را با یک شوت عالی از الکس اسکات آغاز کردند و سپس آنتوان سمنیو با یک پنالتی در نیمهی دوم برتری را تثبیت کرد.
اسکات که در سال ۲۰۱۹ در سطح آماتوری برای گرنزی (Guernsey) بازی میکرد، یک پاس کوتاه از سمنیو دریافت کرد و با شوتی دیدنی از فاصلهی ۲۰ متری توپ را از بارت فربروگن عبور داد و گل اول را به ثمر رساند.
در مجموع، این سفر کابوسواری برای فابین هورتسلر بود که حالا مشکلات و دغدغههای زیادی دارد.
سرمربی آلمانی برایتون هنوز حتی روی نیمکت ننشسته بود که مجبور شد یک تعویض انجام دهد؛ در همان اولین دقیقهی بازی، جک هینشلوود با اوانیلسون برخورد کرد و به شدت از ناحیهی مچ پا مصدوم شد.
هورزلر مجبور شد یک تعویض دیگر هم انجام دهد؛ ماکسیم دکوایپر با هلدادن شدید از سوی سمنیو به تابلوهای تبلیغاتی برخورد کرد و از بازی خارج شد.
سرمربی برایتون به شدت از سمنیو، ستارهی غنایی بورنموث، عصبانی بود؛ کسی که در ادامه دو صحنهی تعیینکنندهی بازی را رقم زد.
اورتون 0-0 استون ویلا؛ تیم امری همچنان به دنبال اولین گل و اولین برد!
تساوی بدون گل ویلا مقابل اورتون هم نتوانست وضعیت ناامیدکنندهی آنها در لیگ برتر را بهتر کند.
کسب تنها دو امتیاز از چهار بازی و تیمی با «صفر گل» باعث شده فقط جایگاهی بالاتر از وولوزِ بحرانزده داشته باشند؛ و اونای امری، سرمربی ویلا، حالا با سیلی از سؤالهایی روبهروست که باید برایشان هرچه سریعتر پاسخی پیدا کند.
جک گریلیش مقابل تیم دوران کودکیاش به میدان رفت و امیلیانو مارتینز پس از منتفیشدن انتقالش به منچستریونایتد، دوباره درون دروازه ایستاد اما همهی اینها برای ۵۲ هزار نفر حاضر در ورزشگاه هیل دیکینسون، اندک جذابیتی ایجاد نکرد.
بازی کمخاطرهای بود؛ جایی که تعداد ۶ کارت زرد از تعداد ضربات در چارچوب دروازه (۳) بیشتر بود!
در حالی که اورتون روند شکستناپذیریاش را به چهار بازی رساند، اما مطمئناً دیوید مویس این بازی را فرصتی از دسترفته میبیند.
حتی ستارهی ماه لیگ برتر، گریلیش هم نتوانست قفل بازی را بشکند و با تمام تلاشش، اورتون در خط حمله هیچ زهری نداشت. بتو که در دو دیدار قبلی دو گل زده بود، این بار چند فرصت عالی را با نمایش ضعیفش هدر داد.
ویلا شاید از مهار کردن گریلیش لذت برد و هواداران مهمان با شور و هیجان میخواندند: «دیگه اون سوپرمن نیستی!» اما برای تحقق این کار به زحمت زیادی افتادند.
با این حال اگر اورتون یک شماره ۹ باهوشتر و زهردارتر داشت، شاید تا قبل از نیمهی اول بازی را تمام میکرد!
تنها دو دقیقه پس از شروع بازی، بتو توپ را بهطور عجیبی به پای خودش زد و فرصت را از دست داد.
مایکل کین سه بار با ارسالهای گریلیش صاحب موقعیت شد که دو ضربهاش به بیرون رفت و دیگری را مارتینز به زیبایی مهار کرد؛ اما هیچیک از مشکلات خط حملهی اورتون به بزرگی دغدغهها و مصائب امری نبود؛ مربیای که در خط حمله اولی واتکینز را دارد، ولی او هالهای از گذشتهی خودش دارد.
تساوی بدون گل در گودیسون پارک در طول چهار سال به وقوع پیوست، اما در ورزشگاه جدید آنها، فقط سه بازی لازم بود! تماشاگران با سوتهای اعتراضی نشان دادند انتظاراتشان در خانهی مدرن در کنار رودخانهی مرسی بسیار بالاتر از این حرفهاست!
نیوکاسل 1-0 وولورهمپتون؛ اولین برد در نبردی پرتنش
ولتماده با به ثمر رساندن گل با ضربهی سر، اولین قسط از مبلغ ۶۹ میلیون پوندی انتقالش را به نیوکاسل پرداخت کرد و متعاقب آن اولین برد لیگ فصل را برای مگپایز به ارمغان آورد.
ملیپوش ۲۳ سالهی آلمانی فقط ۲۹ دقیقه زمان نیاز داشت تا برای اولینبار در سنت جیمز پارک گلزنی کند؛ نه دقیقه زودتر از زمان گلزنی الکساندر ایساک، که حالا در میان هواداران نیوکاسل یک خائن بالفطره بهشمار میرود.
هرچند پیروزی ۱-۰ شایستهشان بود، اما شاگردان ادی هاو باید تا آخرین لحظه تلاش میکردند، چرا که وولوز هنوز حتی یک امتیاز هم نگرفته و برای کسب امتیاز دست از مبارزه نکشید. اگر درخشش نیک پوپ، دروازهبان نیوکاسل که دو واکنش حیاتی در دقایق ابتدایی بازی داشت، نبود، ممکن بود لقمهنانی هم نصیب گرگهای گرسنه شود.
بازی پرفشار و پرتنشی بود. در دقایق پایانی وولوز فشار میآورد اما با وجود این، نیوکاسل اولین برد فصل را دشت کرد.
کریستال پالاس 0-0 ساندرلند؛ ادامه شکستناپذیری پالاس
یرمی پینو فرصت طلاییاش برای ثبت نام خود در اولین بازی لیگ برتریاش را از دست داد و در پایان، کریستال پالاس مقابل ساندرلند به تساوی بدون گل رضایت داد؛ دومین تساوی صفر بر صفر روز شنبه.
ملیپوش اسپانیایی با قراردادی ۲۶ میلیون پوندی از ویارئال به جمع پالاسیها پیوسته است و در دقیقهی ۳۶ در شرایطی ایدهآل در محوطهی جریمه صاحب توپ شد اما ضربهاش را به بیرون زد.
شاگردان الیور گلاسنر همچنان بدون شکست، با ژان فیلیپ ماتتا و دایچی کامادا مقابل دروازهی ساندرلند خطرسازی کردند، اما روز آنها نبود و ناامید به رختکن رفتند.
ساندرلند حتی یک شوت در چارچوب هم در جنوب لندن نداشت، اما روند خوب خود را با گرفتن اولین امتیاز خارج از خانه پس از دو برد پیاپی خانگی ادامه داد.
در دقایق پایانی، گلاسنر، سرمربی پالاس، کریستانتوس اوچه را برای شکستن بنبست وارد زمین کرد. روفس در دقایق پایانی مانع گلزنی اوچه شد و در ادامه، شوت کامادا را هم بالای سر دروازه بیرون کشید. چهار دقیقه وقت اضافه هم برای پالاسیها کافی نبود تا گل سهامتیازی را بزنند و فقط توانستند رکورد شکستناپذیریشان را به ۱۰ بازی متوالی لیگ برتر از آوریل گذشته برسانند.
در مقایسه با فصول گذشته، ظاهراً تیمهای تازهصعود کرده به لیگ برتر شرایط بهتری دارند. لیدز و ساندرلند واقعاً مثل تیمهای سطح اول لیگ برتر بازی میکنند. آنها حتی در بازیهای خارج از خانه مقابل تیمهای مطرح، تا اینجا خودشان را خیلی خوب نشان دادهاند. این برای کسانی که امیدوارند این فصل شاهد یک رقابت واقعی برای سقوط باشند، نشانههای خوبی است.
برنتفورد 2-2 چلسی؛ پرتاب بلند اوت، بازی را به تساوی کشاند
پرتاب بلند اوت برنتفورد، در دقیقهی ۹۳ کافی بود تا آنها بتوانند گل مساوی را در آن معرکهی شلوغ محوطهی جریمه به ثمر برسانند و اجازه ندهند چلسی برد شیرینی را که گمان میکردند به دست آوردهاند، جشن بگیرد؛ و این در حالی بود که حتی انزو مارِسکا نیروهای اصلیاش را وارد زمین کرده بود.
شاگردان کیت اندروز محوطهی جریمهی حریف را پر از بازیکن کردند. پرتاب بلند با یک ضربهی سر به عقب ارسال شد و فابیو کاروالیو از اشتباه گارناچو که به چلسی پیوسته است، از فرصت خود به بهترین نحو استفاده کرد و موفق شد گل تساوی را به ثمر برساند.
این گل نتیجه را قطعی کرد و واقعیت این است که برنتفورد دستکم شایستهی این تساوی بود. برنتفورد بازی خوبی به نمایش گذاشت و ابتدا با گل کوین شاده، پس از پاس جسورانه و فوقالعادهی جردن هندرسون از زمین خودشان، در برابر دیدگان سرمربی تیم ملی انگلیس، توماس توخل، پیش افتاد.
چلسی با ورود ستارههایش واکنش نشان داد. ابتدا کول پالمر، که به دلیل آسیبدیدگی کشاله روی نیمکت نشسته بود، پنج دقیقه پس از ورودش گل تساوی را زد.
پالمر فوتبالیست فوقالعادهای است و همه این را میدانند، اما او از بازی با بورنموث در ۱۴ ژانویه تاکنون در لیگ برتر در جریان بازی گل نزده بود. این هجدهمین حضور او در این رقابتها از آن زمان بود، اما وقتی توپ ارسالیِ یک بازیکن تعویضی دیگر به نام ریس جیمز به او رسید، دقیقاً در جای درست قرار داشت.
در ادامه و در دقیقهی ۷۹، گارناچو وارد زمین شد و شش دقیقه بعد سانتر او منجر به گل زیبای مویسس کایسدو از فاصلهی ۲۵ متری شد. چلسی تصور میکرد این گل برای کسب هر سه امتیاز کافی است، اما برنتفورد با ورود کاروالیو در وقتهای اضافه دوباره واکنش نشان داد و بازی را به تساوی کشاند.
برنتفورد همچنان از سال ۱۹۳۸ موفق نشده است چلسی را در زمین خود شکست دهد!
برنلی 0-1 لیورپول؛ تاریخسازی قرمزها
درست وقتی فکر میکنی جادوی لحظات پایانی لیورپول تمام شده، دوباره افکار آدم از هم میپاشد.
لیورپول اولین تیم تاریخ لیگ برتر انگلستان است که چهار بازی پیاپی را با گل برتری در ده دقیقهی پایانی یا بعد از آن میبرد. این تیم تا زمانی که کار تمام نشده، هرگز پا پس نمیکشد.
اما چطور لیورپول، آن هم در روزی بد، هر دفعه از این مهلکه نجات پیدا میکند؟ فقط چهار هفته از فصل گذشته و آنها در هر چهار بازی موفق شدند در دقایق پایانی گل برتری را بزنند.
عدهای میگویند تیمها با این نوع خوششانسی قهرمان نمیشوند؛ مطمئن نیستم این حرف درست باشد. این لیورپول همیشه راهی پیدا میکند.
بهطور حتم طی کل بازی قرمزها کیفیت لازم را نداشتند، اما وقتی مثل لیورپول مدام در را میکوبی، بالاخره درها و دروازهها فرو میریزند. و خب، این اتفاق افتاد.
خب، بیایید به تکگل بازی اشاره کنیم. بعد از آنکه دو پنالتی آخرش را به آسمان زده بود، واقعاً فکر میکردم صلاح این یکی را هم خراب میکند. نه فقط به خاطر آن پنالتیهای از دسترفته، بلکه این یکی از بدترین و ضعیفترین بازیهای او با پیراهن لیورپول بود.
اما این مرد همیشه در لحظات حساس ظاهر میشود. واقعاً اشتباه کردم به او لحظهای شک کردم. ضربهی پنالتی فوقالعادهای زیر آن همه فشار بود. لیورپول بار دیگر جان سالم به در برد و با ۱۰۰٪ امتیاز بار دیگر صدر جدول را در اختیار گرفت.
حقیقت تلخ بار دیگر آشکار شد، وقتی منچستریونایتد یک بار دیگر در دربی منچستر روز یکشنبه شکست خفتباری را تجربه کرد؛ بینظمی و هرجومرجی که آنها را دربرگرفته، ظاهرا به این زودیها خاتمه نخواهد یافت. در واقع به نظر میرسد اوضاع بدتر هم شده است.
یونایتد در مقابل تیم آبیپوش منچستر که هنوز با بهترین فرم خود فاصله دارد، تمام و کمال مغلوب شد.
آنها در تمامی جبههها چند رتیه پایینتر از حریف خود بودند. برای کسانی که هنوز به روبن آموریم اعتماد دارند تا پاسخی ارائه دهد، به تدریج مشخص شده است اصلا پاسخی در کار نیست!
پیروزی ۳-۰ سیتی نشان داد آنها امسال تا حدی از بیماری سال پیش رهایی یافتهاند، حتی اگر احتمالاً وارد رقابت برای قهرمانی نشوند؛ رقابتی که به نظر میرسد بین آرسنال و لیورپول است.
اما برای یونایتد، این نتیجه بهشدت شرمآور و دردناک بود. شاید برخی از ما فکر میکردیم دیگر راهی برای بررسی ناکارآمدی آنها باقی نمانده، اما آموریم و مدیران باشگاه با عملکرد نقلوانتقالات اخیر، فرصت دیگری را برای همه ایجاد کردند تا آن را بار دیگر در اتحاد مورد بررسی قرار دهیم.
آنها مبلغی نزدیک به ۲۰ میلیون پوند برای خرید سنه لامنس، دروازهبان رویال آنتورپ، پرداختند اما او را در بازی مقابل سیتی روی نیمکت نشاندند. اکنون انگار یونایتد سه دروازهبان شماره دو دارد و هیچ شماره یک واقعی در اختیار ندارد.
در مقابل، سیتی زمانی که باید ادرسون را جایگزین میکرد، بهترین دروازهبان دنیا، جانلوییجی دوناروما را از پیاسجی خرید و گواردیولا او را مستقیم در ترکیب اصلی داربی قرار داد.
دروازهبان فعلی یونایتد، آلتای بایندر، مشخصا در قد و قواره لیگ برتر نیست و در چندین صحنه مانند کمدینهای دوران سینمای صامت نقشآفرینی میکرد. وظیفه آنها خنداندن مردم در سینما بود، ولی او و مدافعان یونایتد بهعنوان ورزشکاران حرفهای مانند کودکانی بازی میکردند که واقف نبودند این قضیه جدیتر از این حرفهاست!
در برابر او، دوناروما؟ همانطور که از یک دروازهبان در کلاس جهانی انتظار میرود، مهار بزرگی داشت که شاید جریان بازی را عوض کرد. زمانی که سیتی دو گل جلو بود، او با سیوی خیرهکننده مقابل برایان امبومو، پایه لازم برای ادامه درهمکوبیدن یونایتد را فراهم کرد.
قطعا سیتی عملکرد خوبی داشت، خصوصا جرمی دوکو، فیل فودن و ارلینگ هالند که دو گل زد و میتوانست حداقل دو گل دیگر نیز بزند.
در حالیکه طرفداران سیتی طبق معمول رقبای یونایتد در حال آواز خواندن «فردا اخراج میشی» برای آموریم بودند، او غمگین در کنار خط ایستاده بود. حتی اگر این اتفاق به این زودیها رخ ندهد، که حماقتی خواهد بود، بعید است کسی بتواند تضمین دهد او تا پایان سال در پست خود باقی خواهد ماند. حتی میتوان شک داشت آیا او تا پایان ماه هم سر جایش بماند.
او به یک شروع خوب نیاز داشت اما شروع کابوسواری داشت. هیچ نشانهای از پیشرفت در یونایتد دیده نمیشود؛ نه انسجام، نه اطمینان، نه باور و نه حتی منطق. در واقع هیچ منطقی در تصمیمات باشگاه دیده نمیشود. تازه نیمه سپتامبر را گذراندهایم و این فصل هم مانند فصل پیش هدررفته بهنظر میرسد؛ یک دوره دیگر در برزخ، یک دور دیگر در میانهروی، تصمیمات غلط و چند صد میلیون هدررفته دیگر.
سیتی میتوانست بعد از ۱۸ ثانیه گل بزند. تشویق پرشور پس از ادای احترام به ریکی هاتون، بوکسور انگلیسی منچستری، هنوز تمام نشده بود که دوکو پاس عمقی برای هالند فرستاد و هالند توپ را با کمی فاصله از کنار دروازه بایندر به بیرون زد.
شروعی پرهیجان بود. دوناروما نخستین سیوش با پیراهن سیتی را چند دقیقه بعد انجام داد؛ شوت خطرناک و کاتدار بنجامین ششکو را مهار کرد. این نخستین بازی او برای یونایتد بود.
بایندیر نزدیک بود با کنترل اشتباه پاس به عقب، موقعیتی طلایی به هالند بدهد، اما با خوششانسی توپ را دفع کرد.
در آغاز، سیتی تیم برتر میدان بود، اما ضعفهایی هم از خود نشان داد. برناردو سیلوا با پاس فوقالعاده، فودن را صاحب موقعیت کرد. او توپ را برای رجیندرز گذاشت، ولی ریندرس توپ را به اوت زد.
اما بعد از وقفهای کوتاه، حملات سیتی دوباره آغاز شد. دوکو، دریبل و ارسال سانتر، و فودن با ضربه سر گل اول را زد.
روی کین در تلویزیون گفت «شاو تسلیم شد» که شاید با توجه به مهارت دوکو، کمی ناعادلانه بود. اما در صحنه گل دوم، نقش شاو کاملا زیر سوال رفت.
فودن و دوکو با همکاری هم حمله میکردند و دوکو با پاس به هالند، به راحتی شاو را جا گذاشت و با یک ضربه زیبا بالای سر بایندر دومین گل را زد. شاو و بایندر روی زمین افتادند و توپ به تور چسبید.
یونایتد از ترس پرس شدید سیتی چند بار در خط دفاع شرایط خطرناکی ایجاد کرد تا اینکه دلیخت توپ را مستقیم به سیتی داد، اما هالند این بار توپ را به تیرک زد.
حتی در دفع همان موقعیت هم یونایتد دچار اشتباه شد. بایندر جلو آمد، مزراوی توپ را از او گرفت و دفع کرد. یکی به سبک سیرک و دلقکهای آن بود. در مقابل، سیتی گواردیولا منظم بازی میکرد.
یونایتد بالاخره یک شوت زد: برایان امبومو با شوت والی خطرناک دروازه سیتی را هدف گرفت، اما دوناروما با واکنش استثنایی آن را دفع کرد. امبومو سرش را به نشانه حسرت در دست گرفت. و سپس یونایتد هر لحظه آشفتهتر شد. ناامیدی میان بازیکنان موج میزد.
حدود بیست دقیقه به پایان بازی، توپ را بیدلیل در میانه میدان از دست دادند و با پاس سیلوا به هالند، او از میانه زمین تا دروازه دوید و توپ را به راحتی گل کرد. حالا سیتی سراسر هجومی شده بود و هوادارانشان با شادی به سبک همیشگی «پوزنان» به جشن پرداختند.
کوبی ماینو در نیمه دوم فرصت بازی پیدا کرد و با یک حرکت زیبا، انتخابهای عجیب آموریم که عمیقا در کارش وامانده است را زیر سوال برد.
برای پایان دادن به شب تلخ یونایتد، امبومو و کاسمیرو هر دو موقعیتهای گلزنی را از دست دادند. یونایتد تیمی بیرهبر است، تیمی بیجهت و تیمی با مربیای که به نظر تمامشده میرسد، در حالیکه سیتی حداقل امید به آینده دارد.
یونایتد از چهار بازی چهار امتیاز دارد و در رده چهاردهم است. فصل قبل پانزدهم شدند. این نشان میدهد تحت نظر آموریم سطح آنها در همین حد است. باشگاهی به این عظمت به سرعت به سوی ناکجا آباد قدم برمیدارد.
قابل قبول نیست؛ این بدترین منچستریونایتد پس از جنگ جهانی دوم است!